پایگاه زمین شناسی 88 دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
استادى از شاگردانش پرسید : چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامیکه خشمگین هستند، صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت : چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم . استاد پرسید : اینکه آرامشمان را از دست میدهیم، درست است؛ امّا چرا با وجودیکه طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامیکه خشمگین هستیم، داد میزنیم؟ شاگردان هر کدام جوابهایى دادند. امّا پاسخهاى هیچکدام، استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد : هنگامیکه دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى اینکه فاصله را جبران کنند، مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند. سپس استاد پرسید : هنگامیکه دو نفر عاشق همدیگر باشند، چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند؛ بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهایشان بسیار کم است. استاد ادامه داد : هنگامیکه عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد. این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست که خدا حرف نمی زند؛ اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی. اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست. می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی. عشق یعنی ذره ذره سوختن عشق یعنی همچو شمع افروختن گل نازم بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز بود کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم یکی از عقل می?لافد یکی طامات می?بافد بیا کاین داوری?ها را به پیش داور اندازیم بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم سخندانی و خوشخوانی نمی?ورزند در شیراز رفتی و از خاطرت رفت که چه خاطراتی داشتیم تئوری نسبیت، و یا به طور ساده تر، نسبیت، عموما" به دو تئوری آلبرت اینشتین، یعنی نسبیت عام و نسبیت خاص اطلاق میشود. اگرچه کلمه «نسبیت» گاهی برای اشاره به فرضیه تغییر ناپذیری گالیله نیز به کار میرود. صد سال قبل از این زمانی که هنوز فیزیک به درستی با نیوتن و قوانینش شناخته میشد و هیچ کس به فکر کاستیهای مکانیک نیوتنی نیفتاده بود، آلبرت انیشتین در مقالهای تحت عنوان « درباره الکترو دینامیک اجسام متحرک» چنین نوشت: « هیچ یک از ویژگیهای واقعیتهای مشاهده شده با مفهوم سکون مطلق ارتباط ندارند، ...برای تمام دستگاههائی که معادلات مکانیک در آنها بر قراراند، معادلات الکترودینامیکی و اپتیکی نیز در آنها برقرار خواهد بود...بر این اساس اینشتین دو فرض اساسی بسیار مهم اما ساده کرد که به جرات میتوان گفت: این دو فرض ضمن اینکه برای بیان یک نظریه ساده و سازگار الکترو دینامیک اجسام متحرک، بر پایه نظریه ماکسول برای اجسام ساکن، کاملاً کافی اند، دنیای فیزیک را نیز دگرگون کردند . فرضهای انیشتین که بعدها اصل نسبیت انیشتین نامیده شد، نسبت به فرضهای نیوتن(اصل نسبیت نیوتنی) این رجحان را دارند که فراتر از قوانین مکانیک، تمام قوانین فیزیک را نیز در بر میگیرند. انیشتین فرضهای خود را این گونه بیان کرد: 1 - قوانین فیزیک در تمام دستگاههای لخت یکسان هستند و هیچ دستگاه لخت مرجحی وجود ندارد ( اصل نسبیت ). 2 - در فضای تهی مقدار سرعت نور در تمام دستگاههای لخت یکسان و برابر با C است ( اصل ثابت بودن سرعت نور). در حقیقت اصل نسبیت انیشتین اعتقاد به این موضوع دارد که ما فقط از حرکت نسبی دو دستگاه میتوانیم صحبت کنیم و به هیچ عنوان نمیتوانیم به وسیله اندازه گیریهای فیزیکی بگوئیم یک دستگاه لخت به خودی خود ساکن است یا متحرّک. تئوری نسبیت خاص انیشتین پیشگوئیهای مختلفی میکند که حقیقتاً برخی از آنها در جهت مقابل مشاهدههای ما و به عبارت دیگر تصورات اولیه? ما از آنچه به وقوع می پیوندد میباشد توجه به این نکته بسیار مهم است که این پیشگوئیها با چارچوبهای مرجع مختلف ثابت و متحرک با سرعت نسبی V در ارتباطند و نیز در نسبیت تنها زمانی نتایج را قابل قبول می دانیم که سرعت V یک کسر متعارف از C سرعت نور باشد. ( به عبارت دیگر V/C برای ما تعریف شده باشد ). دو پیشگوئی اساسی و مهم که انیشتین با نسبیت خاص میکند یکی انقباض طول و دیگری تاخیر زمان است. همان طور که از گذشته می دانیم انقباض طول به نتیجه? اندازه گیری یک جسم در دو چارچوب مختلف اشاره دارد، اگر در چارچوب مرجع ثابت طول اندازه گیری شده باشد، در چارچوب دیگری که نسبت به چارچوب مرجع اولیه حرکت دارد طول منقبض شده به نظر میرسد، و یا به عبارتی دیگر حرکت جسم در طول حرکت نسبی اش منقبض شده به نظر میرسد . تاخیر زمانی نیز به این واقعیت مهم اشاره دارد که زمان بین رویدادهائی که در موقعیتهای یکسان از چارچوب اندازه گیری ثابت هستند کوتاهتر از زمانی است که به وسیله یک ناظر در چارچوب متحرک با سرعت Vاندازه گیری میشود، به عبارتی دیگر این طور گفته میشود که به نظر میرسد ساعتها کندتر کار میکنند . در اصل یکی از مهمترین این نتیجهها نسبی بودن همزمانی است که میتوان گفت این مطلب تعبیر دیگری از تاخیر زمانی است و به این صورت توضیح داده میشود که اگرچه ممکن است از دید یک ناظر در یک چارچوب مرجع دو رویداد در دو مکان متفاوت کاملاً همزمان باشند اما از دید ناظر دیگر که در چارچوب مرجع دیگری قرار گرفته است این اندازه گیری به صورت همزمان نیست و این طور بیان می کنیم که همزمانی نیز یک مفهوم نسبی است . از آنجا که انقباض طول و تاخیر زمانی از مهمترین مسائل در فیزیک نسبیت هستند به تفسیر و حل یکی از مهمترین مسائل در این مورد می پردازیم : مساله از این قرار است : قهرمان پرش با نیزهای را تصور می کنیم ،( به خاطر داشته باشیم که یکی از مهمترین مسائل در پرش با نیزه، طول خود نیزه میباشد ) قهرمان را A می نامیم، او طول نیزه خود را lo اندازه میگیرد که ما این طول را طول اولیه یا طول صحیح نیزه می نامیم و توجه می کنیم که A با سرعت نسبی V در حال حرکت است . حال اگر ما یک فرد تماشاچی را در جایگاه در نظر بگیریم و او را B بنامیم و از او بخواهیم در دستگاهی که وی قرار دارد طول میله را اندازه بگیرد ، Bبا توجه به اینکه می بیند قهرمان با سرعت بسیار زیاد می دود به گونهای که برای وی سرعت نسبی در نظر میگیرد، این طول را l اندازه خواهد گرفت که پس از مقایسه مشاهده خواهیم کرد که l از دید B کوچکتر از loاز دید Aاست. l < lo در حقیقت اگر فرض کنیم که میله دوم قهرمان( که همانند میله اول است) در کنار تماشاچی افتاده است تماشاچی طول این میله را بزرگتر از طول میلهای که در دست A است اندازه گیری میکند، بنابراین B تصمیم میگیرد این مطلب را به کمیته فنی مسابقات اعلام کند و آنها هم این مطلب را به A ارجاع میدهند و مباحثه سختی بین A وB در میگیرد ، A از B می خواهد که این مساله را به وی اثبات کند . برای اثبات این مدعی تماشاچی در صدد ساختن اتاقکی به طول l که کوتاهتر از lo بوده و وی اندازه گرفته بود بر میآید . او برای این اتاقک از پشت و جلو درب می سازد و از A میخواهد که با میله کوتاه شدهای که در دست دارد با سرعت به داخل این ساختمان داخل شود B هر دو درب را میبندد در حالیکه میله A کاملاً در داخل اتاقک قرار گرفته است ( البتّه تاکید کنیم که این مساله به خاطر سرعت قهرمان A که از یک طرف داخل و از طرف دیگر خارج میشود فقط برای یک لحظه است) اما در هر حال تماشاچی ادعای خود مبنی بر اینکه طول میله کوتاه شده است را ثابت کرده است. به نظر شما آیا B درست میگوید؟ A این نظریه را باز هم قبول نمیکند و به B میگوید موقعی که میله من از درب جلو وارد انبار شده شما درب پشتی را بسته اید، پس همواره میله من بلندتر خواهد بود. از آنجائی که یکی از معروفترین آزمایشها در این گونه مسائل استفاده از لامپهای فلش زن است، B در فکر ترتیب آزمایشی دیگر به این ترتیب بر میآید: B میگوید که برای بر طرف شدن این فکر این بار از چراغهای فلش زن استفاده کنیم . طرز کار این چراغها به این صورت است که با بسته شدن دربها این چراغها که بر روی دربهای جلو و عقب نصب شده است، روشن میشود . با این توضیحات B از A می خواهد که بار دیگر با سرعت وارد اتاقک شود تا هر دو نتیجه مشاهدات خود را گزارش کنند . B این طور گزارش میکند : هر دو چراغ فلش زن رو به دربهای جلوئی و پشتی همزمان با هم روشن میشوند و نتیجه این که طول میله کوتاه شده است . و اما آنچه A گزارش میکند به ترتیب زیر است : هنگامی که میله من از درب جلو وارد انبار شده چراغی که روی درب پشتی نصب شده بود زودتر روشن شد . به نظر شما این اختلاف نظرها از کجا ناشی میشود ؟ به عبارت دیگر آیا یکی از این دو نفر اشتباه میکنند ؟ و کدام یک ؟ بیائید این موضوع را بیشتر تفسیر کنیم : گفته تماشا چی (B) صحت دارد زیرا او این دو رویداد را کاملاً همزمان مشاهده میکند، در عین حال گفته قهرمان A هم صحیح است، به این علت که در چارچوب اندازه گیری وی که در حال حرکت با سرعت نسبی V است همزمانی مفهومی نسبی پیدا میکند . شاید بزرگترین اشتباهی که ما در مسائل نسبیت می کنیم عدم توجه به مسائلی از قبیل نسبی بودن سرعت، نسبی بودن همزمانی و ... است . در حقیقت اگر بخواهیم از تعریف انقباض طول هم استفاده کنیم، می بینیم ناظری که در حال حرکت با سرعت نسبی V نسبت به ناظر در دستگاه دیگراست، امّا در دستگاه خود حرکتش نسبت به میله با سرعت نسبی همراه نیست با توجه به مساله تاخیر زمانی طول میله را بزرگتر از ناظر در دستگاه دیگر می بیند . یکی از بهترین نمایشهای کلی برای مسائل نسبیت، رسم نمودار مکان- زمان میباشد . که در زیر این نمودار را برای هر دو ناظر رسم می کنیم : در این نمودار خطوط نقطه چین نمایش گر دید ناظرهاست هنگامی که از لامپهای فلش زن استفاده شد، خطوط کم رنگ نمایش گر دید ناظرهاست هنگامی که قهرمان با سرعت داخل اطاقک ساخته شده شد و خطوط پررنگ نمایش گر دید ناظرها در لحظه اول میباشد . محققان با بررسی عملکرد سنگ پریدوتیت دریافتند که این سنگ توانایی جذب و تبدیل گازهای گلخانه ای از جمله دی اکسید کربن را به مواد معدنی داشته و می توان از این منبع طبیعی برای کاهش آلودگی هوا استفاده کرد.دانشمندان دانشگاه کلمبیا دریافتند که نوعی خاص از سنگی طبیعی به نام پریدوتیت قادر به کنترل میزان گازهای گلخانه ای از جمله دی اکسید کربن است.این سنگ که بیشتر در منطقه عمان یافت می شود، قادر به کنترل میزان زیادی از گازهای گلخانه ای است که در اطراف آن ایجاد می شود و با جذب این گاز آن را به مواد معدنی تبدیل می کند. برای مثال دی اکسید کربن با برخورد به این نوع از سنگ به مواد معدنی از قبیل کلسیت تبدیل می شود.به گفته محققان عوامل طبیعی می توانند منجر به تولید میزانی از این سنگهای طبیعی شوند که قادر به ذخیره سالانه 2 الی 30 بیلیون تن از گاز دی اکسید کربن خواهد بود و حضور طبیعی این سنگها در مناطق آلوده، می تواند به میزان زیادی از آلودگی هوا بکاهد.با این حال کشورهایی مانند ایالات متحده، چین و هند که از بزرگترین تولید کنندگان گازهای گلخانه ای به شمار می روند از داشتن منابع پریدوتیت محروم بوده و باید به دنبال راه حلهای دیگری برای از بین بردن این گازها باشند.در حال حاضر بسیاری از شرکتها برای جلوگیری از آلودگی اتمسفر، گازهای آلوده تولید شده ناشی از سوختهای فسیلی را به زیر زمین پمپ می کنند که علاوه بر بالا بودن هزینه، به دلیل امکان بازگشت این گاز به جو، شیوه ای مناسب و مطمئن به شمار نمی رود.بر اساس گزارش رویترز، محققان بر این باورند که در حال حاضر بهترین و کم هزینه ترین راه کاهش میزان گازهای آلوده استفاده از منابع طبیعی مانند سنگهای پریدوتیت است و با یافتن کم هزینه ترین شیوه استخراج و استفاده از این سنگها می توان شیوه ای موثر در کاهش آلودگی هوا و کنترل گرمای زمین ارائه کرد. نوروز جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است. بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان،[?] مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ? اسفند ???? (?? فوریه ????) ?? ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشه? ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ? هزار سال دارد و امروزه بیش از ??? میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.[?] پیش از آن در تاریخ ? مهر ???? خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیدهبود.[?] در ? فروردین ???? نخستین دوره? جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانه? نوروز» شناخته شد. زمان نوروز جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود،[?] و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با 20، ?? یا ?? مارس مطابقت دارد.[?] در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.[?] واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژه? فارسی «نو» و «روز» به وجود آمده است. این نام در دو معنی بهکار میرود:[?] ?) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو مینامیدند.[?] در متنهای گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No،Now،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی با فاصله نوشته میشوند. اما به باور دکتر احسان یارشاطر بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه میشود. این شکل از املای واژه نوروز، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار میرود.[?] منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست.[?] در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است.[??] پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.[?] برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ??? سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد.[?] همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است.[?] اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.[??] کوروش دوم بنیانگذار هخامنشیان، نوروز را در سال ??? قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود.[??] این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری نوروز نشده است.[?] اما بررسیها بر روی این سنگنوشتهها نشان میدهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشنهای نوروز آشنا بودهاند،[??] و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن میگرفتهاند.[?][??] شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ??? قبل از میلاد سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است.[??] در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازهای زمانی میان ?? اسفند تا ?? اردیبهشت برگزار میشده است.[??] در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته میشد. در این دوران، جشنهای متعددی در طول یک سال برگزار میشد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول میکشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم میشد. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته میشد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا میشد.[??] در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقهای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشهوران و اشراف) به دیدار شاه میآمدند و شاه به سخنان آنها گوش میداد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر میکرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی میآمدند.[??] شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سالهای کبیسه رعایت نمیشدهاست. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب میماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصلهای گوناگون سال جاری بوده است.[??] اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ??? میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.[??] در دوران ساسانیان، ?? روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند.[??] از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند.[??] همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد.[??]
عشق یعنی مبتلا گشتن به درد عشق یعنی اشک یعنی آه سرد
عشق یعنی گریه های بیکسی عشق یعنی حسرت و دلواپسی
عشق یعنی رمز پنهان وجود عشق یعنی رخنه ای در تارو پود
عشق یعنی پای تا سر اوشدن عشق یعنی یکدل و یکرو شدن
عشق یعنی جانفشانی بهر دوست عشق یعنی هر چه داری مال اوست
عشق یعنی گم شدن در تیرگی عشق یعنی بهت ،یعنی خیرگی
عشق یعنی داغ رسوای جنون عشق یعنی قلب تنها غرق خون
عشق یعنی گریه های زار زار عشق یعنی رقص بر بالای دار
عشق یعنی بستن میثاق خون گم شدن در وادی مرگ و جنون
عشق یعنی گور خود کندن به دست عشق تیری شد که بر قلبم نشست
عشق یعنی بی سبب رسوا شدن عشق یعنی گم شدن تنها شدن
عشق یعنی مرگ خودرا خواستن مردن و از قبر برپاخاستن
عشق یعنی دوزخ سوزان و زشت عشق یعنی راه پنهان بهشت
عشق یعنی ترس یعنی دلهره منتظر ماندن کنار پنجره
عشق یعنی مرگ قلبی بیگناه عشق آن چشم است که میماند به راه
عشق یعنی تو توای پیمان شکن عشق یعنی این دل خونین من
عشق یعنی در غمت جان میدهم زندگی را از کف آسان میدهم
عشق یعنی دیدن تصویر تو عشق یعنی خنده بر تزویر تو
عشق یعنی خلسه یعنی فکر تو چشم بستن بر دروغ و مکر تو
عشق یعنی حسرت آغوش تو آرزو تا سر نهم بر دوش تو
تو با من مهربون باش
واسه چشمام پل رنگین کمون باش
اسیر باد و بارونم شب و روز
گل این باغ بی نام و نشون باش
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش
گل ناز آسمونم بی ستاره است
مثه ابرا دل من پاره پاره ست
دوباره عطر تو پیچیده در باد
نفس امشب برام عمر دوباره است
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش
گل نازم بگو بارون بباره
که چشماتو به یاد من میاره
تماشای تو زیر عطر بارون
چه با من می کنه امشب دوباره
شب و تنهایی و ماه و ستاره
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش
Economical Magnetic Field Mapping
Mapping the Earth"s magnetic field – to find oil, track storms or probe the planet"s interior – typically requires expensive satellites.
University of California, Berkeley, physicists have now come up with a much cheaper way to measure the Earth"s magnetic field using only a ground-based laser. Exciting Sodium Atom in the Atmosphere
The method involves exciting sodium atoms in a layer 90 kilometers (60 miles) above the surface and measuring the light they give off.
"Normally, the laser makes the sodium atom fluoresce," said Dmitry Budker, UC Berkeley professor of physics. "But if you modulate the laser light, when the modulation frequency matches the spin precession of the sodium atoms, the brightness of the spot changes." Interactions with Earth"s Magnetic Field
Because the local magnetic field determines the frequency at which the atoms precess, this allows someone with a ground-based laser to map the magnetic field anywhere on Earth.
Budker and three current and former members of his laboratory, as well as colleagues with the European Southern Observatory (ESO), lay out their technique in a paper appearing online in the journal Proceedings of the National Academy of Sciences.
Various satellites, ranging from the Geostationary Operational Environmental Satellites, or GOES, to an upcoming European mission called SWARM, carry instruments to measure the Earth"s magnetic field, providing data to companies searching for oil or minerals, climatologists tracking currents in the atmosphere and oceans, geophysicists studying the planet"s interior and scientists tracking space weather. Better than Satellite Data
Ground-based measurements, however, can avoid several problems associated with satellites, Budker said. Because these spacecraft are moving at high speed, it"s not always possible to tell whether a fluctuation in the magnetic field strength is real or a result of the spacecraft having moved to a new location. Also, metal and electronic instruments aboard the craft can affect magnetic field measurements.
"A ground-based remote sensing system allows you to measure when and where you want and avoids problems of spatial and temporal dependence caused by satellite movement," he said. "Initially, this is going to be competitive with the best satellite measurements, but it could be improved drastically."
واسه فراداهای با هم چه قرارا که نزاشتیم
رفتی و رفت از خیالت که خیالت زندگیم بود
اگر اشتباهی کردم به خدا از سادگیم بود
چه تو قصه چه حقیقت یکی بود یکی نبوده
این جدایی های مبهم کار دنیای حسوده
آخر حکایت عشق نرسید کلاغ خونه
شده این پایان کهنه واسه دنیا یه بهونه
دلک مونده و روندم شده بازیچه هر دست
دیگه باورش نمیشه که هنوزم هست و زندست
تو نموندی مونده یادت که برام موند یادگاری
دارم از نفس میفتم از دلم خبر نداری
اصطلاح «تئوری نسبیت» اولین بار توسط ماکس پلانک در سال ???? به کار برده شد.
واژه? نوروز
?) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»واژه نوروز در الفبای لاتین
پیشینه
نوروز در زمان سلسله هخامنشیان
نگاره مراسم پیشکش هدایا به پادشاه ایران در تخت جمشید. برخی از پژوهشگران، این مراسم را به نوروز مربوط میدانند. نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان
قالب وبلاگ : پارس اسکین |